مثبت نیوز – «وحشی» قدمی رو به جلو در کارنامه هومن سیدی است.
سیدی در وحشی ارجاعاتی به سینمای جهان دارد، و توانسته کمی از کپیکاری صرفی که در «اعترافات ذهن خطرناک من»، «مغزهای کوچک زنگزده»، «قورباغه» و «جنگ جهانی سوم» داشت، فاصله بگیرد. سیدی در وحشی نیت قصهگویی دارد و دوربینش کمی آرام گرفته.
مهمترین نکته در سریال «وحشی» این است که آدمیزاد را به بازی نمیگیرد، نه آدمیزادی که جنسش از کاراکتر است و نه آدمیزادی که جنسش از مخاطب. ما با شخصیتی مواجهیم که فعلیت دارد، همراهی میگیرد، وجوهات انسانی دارد، تعلقات دارد، شغل دارد، خانواده دارد، حدود سرش میشود و احساسات انسانی دارد و از همه مهمتر میترسد. سیدی ترس بلد است. سیدی میداند و میفهمد که جنوب شهر در کنار عربدهکشان و کمالها، آدمهای ترسو هم دارد.
«وحشی» از چند جهت متفاوت است؛ نخست آنکه سریال در ظاهر فرم روایی چندان پیچیدهای ندارد و سیدی برخلاف آثار دیگرش دست از خودنمایی و جلوهفروشی برداشته و کارگردانیاش اصلاً چندان به چشم نمیآید. در واقع، فیلمساز با حذف نگاه آزاردهنده و نمایشی خود و همراهی دوربینش با کاراکتر محوری داستان، سعی کرده تا خللی در مسیر پیشبرد قصه به وجود نیاورد تا سریالش با طیف وسیعتری از جامعه آماری شبکه نمایش خانگی ارتباط برقرار کُند.
سریال «وحشی» به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی و با اقتباس آزاد از زندگی واقعی علیاشرف پروانه، تجربهای متفاوت و عمیق در فضای نمایش خانگی است؛ تجربهای که موفق میشود بدون سانتیمانتالیسم یا اغراق، روایتی انسانی، تلخ و در عین حال پرکشش از زیستن در حاشیه، سرکوب خشم، و عطش دیده شدن را ارائه دهد. هومن سیدی با انتخاب هوشمندانه جواد عزتی در نقش اصلی یعنی داوود اشرف، توانسته همذاتپنداری و همراهی مخاطب را با کاراکتری که از نگاه جامعه خشن و سرکش است اما در باطن معصوم و قربانی است، بهخوبی شکل دهد. داوود انسانی است رهاشده میان تنهایی، ترس، عشق و انتقام که با تصمیمهای آنی و نادرست دچار چالشهای بزرگ میشود و جواد عزتی با بازی کنترلشده، غریزی و پرجزئیات خود، بهخوبی توانسته این پیچیدگی را به تصویر بکشد. در کنار او، حضورنگار جواهریان در نقش رها، یک ضدقهرمان مؤثر و قابلباور خلق کرده است؛ شخصیتی که با سوءاستفاده عاطفی از داوود، تلاش میکند به خواستههای حرفهای و شخصیاش برسد و در این مسیر، رگههایی از بیرحمی مدرن و خودخواهی پنهان را به نمایش میگذارد. جواهریان با تسلط مثالزدنیاش در کنترل ریتم بازی، موفق شده این نفرت را در مخاطب برانگیزد؛ آن هم نه با اغراق، بلکه با ظرافتی دقیق و حرفهای. حضور بازیگران حرفهای مانند احسان امانی، علیرضا ثانیفر، مهدی صباغی و البته حضور بازیگرانی کمتر دیدهشده اما با اجرای قوی، به مجموعه قدرت مضاعفی بخشیدهاند. در کنار آن، انتخاب و هدایت نابازیگرانی همچون مهری برجعلیزاده و نادر شهسواری در نقش پدر و مادر داوود، از نقاط قوت اصلی سریال است. بازی آنها با آنکه در ظاهر ساده است، اما عمق حسی بالایی دارد و مخاطب بهراحتی میتواند با درد، خشم و درماندگیشان ارتباط برقرار کند. از دیگر کشفهای موفق سریال، دانیال فرجی، بازیگر کودک نقش نوید است که در عین خونسردی و مظلومیت ظاهری موفق میشود با دروغهای باورپذیرش سیستم قضایی را فریب دهد. «وحشی» در ترسیم صحنههای تلخ و تکاندهنده نیز موفق عمل میکند؛ چه در سکانسهای جانگداز کشته شدن بچهها، چه در مرگ پدربزرگ نوید و چه در صحنه حمله زندانیها به داوود و زخمی شدن او. اما بدون شک نقطه اوج فصل اول، سکانس پایانی در بیمارستان است؛ جایی که حجم تراکم احساسی و تعلیق روایی چنان در هم تنیده شده که مخاطب را بیدرنگ به تماشای فصلهای بعدی ترغیب میکند.
وحشی مهر تأیید دیگری است بر اینکه هومن سیدی زبان تصویر را خوب میفهمد، جسارت روایت دارد و در هدایت بازیگران، چه حرفهای و چه نابازیگر، کمنظیر است. سیدی با وحشی نشان داده همچنان دغدغه روایت آدمهای شکستخورده، بیپناه و نادیدهگرفتهشده را دارد. او با مهارت در فضاسازی، پرداخت شخصیتها و حفظ ریتم دراماتیک، موفق شده جهانی پرتنش، تلخ اما ملموس خلق کند؛ جهانی که تماشایش آسان نیست، اما نادیده گرفتنش غیرممکن است.