پرویز ثابتی به صدر اخبار بازگشت

مثبت نیوز – مرد متمول 88 ساله  ایرانی که یک شرکت ساختمانی را در فلوریدا اداره می‌کند و سال‌ها  توانسته بود هویت خود را از چنگ خبرنگاران و تاریخ پژوهان و انتقامجویان مخفی نگه دارد، حالا در قلب آمریکا درگیر یک شکایت حقوقی سنگین شده است.

 

از طرف سه مرد ایرانی 65 ،‌70 و 75 ساله که او را متهم کرده‌اند در دوره پهلوی بدترین شکنجه‌های ممکن را علیه آنها سازماندهی کرده است.

این سه نفر از اعضای گروه‌های چریکی کمونیست دهه پنجاه بوده‌اند که از قرار حالا در آمریکا ساکن هستند. یعنی شکنجه‌گر و قربانی‌ها همه مقیم آمریکا هستند.

آن مرد متمول 88 ساله پرویز ثابتی است. همه کاره ساواک. مرد سنگسری که حداقل از طرف یکی از والدین به  بهاییت متصل بود و در رشته حقوق درس خوانده بود و ابتدا کارشناس ساواک شد و بعد رئیس اداره‌ای در ساواک شد.

از تمام ابزارآلات شکنجه که توسط مامورین سیا در آمریکای جنوبی و در مبارزه با چریک‌های مارکسیست تست شده بودند بی‌دریغ استفاده کرد. موفقیت او در نابود کردن جنبش سیاهکل و سپس شوی تلویزیونی مفصلی که در پیامد آن اجرا کرد و خودش شخصا در تلویزیون حاضر شد چهره مرد ابرو کمانی را به عنوان فرد شاخص جناح خشن حاکمیت به همه شناساند.

آنتی تز او در جناح ملایم‌های دربار پسردایی فرح یعنی رضا قطبی بود. دوگانه ثابتی و قطبی همیشه تا انتهای سلطنت پهلوی ادامه داشت و این دو مرد تقریبا همسن و سال(هردو نفر حدودا چهل ساله بودند) همیشه به عنوان آلترناتیوهای هردو گروه حاضر در دربار و دولت برای آینده سیاسی ایران در نظر گرفته می‌شدند. یکی خشن و بی‌رحم با نوعی از دیسیپلین افراطی در کار و حرف و دیگری یک تحصیلکرده ریاضی در فرانسه با منش روشنفکرانه  که تلویزیون و برنامه‌های فرهنگی را در اختیار خود داشت.

ثابتی تا سال 55 رقیب خود را در محاق نگه داشته بود. ثابتی آن قدر قدرتمند بود که حتی مردی مثل هویدا ترجیح می‌داد او را همیشه نزدیک خود نگه دارد و حداقل یک وعده ناهار مشترک را با او برگزار می‌کرد. ثابتی حتی این توان را داشت که خواسته‌های اشرف را نیز رد کند. کما این که در ماجرای ادب کردن داریوش و پرونده پیدا کردن تریاک و هروئین در خانه او زیربار فشار اشرف نرفت و در رسانه‌ای کردن ماجرا و نمایش داریوش به عنوان یک معتاد به هروئین سنگ تمام گذاشت.

ثابتی در سال‌های 50 تا 56 گروه‌های مختلف مارکسیستی را مضمحل کرد. از چریک‌های فدایی تا مارکسیست‌های  مجاهدین خلق تا گروه‌های مائوئیستی و حتی حزب توده. عملیات انهدام گروهی از هنرمندان و منتقدان هنری که طرحی بچگانه برای به گروگان گرفتن رضا پهلوی را در حین مراسمی در کانون پرورش فکری در سر داشتند ثابتی شخصا هدایت کرد.

عملیاتی که دست آخر به اعدام خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان ختم شد. در همین محاکمات بود که اصرار رضا قطبی برای پخش مستقیم دادگاه این متهمان که با پشتیبانی  فرح انجام شد به این داستان ختم شد که خسرو گلسرخی به عنوان یک قهرمان مبارز اسم و رسمی برای خود در کند و همین موضوع ثابتی را تا سرحد مرگ عصبانی ساخته بود.

 

عملیات دستگیری پرویز قلیچ‌خانی و مهدی لواسانی دو کمونیست اردوی تیم ملی و سپس نمایش اعترافات و ابراز وفاداری این دو نفر به تیم ملی باز هم کار ثابتی بود. همان‌طور که از پای درآوردن حمید اشرف هم جزو ماموریت‌های مهم ثابتی بود. عملیات فریب سیروس نهاوندی و فرار نمایشی‌اش از بیمارستان ساواک آن هم با گلوله‌ای در بازو‌،‌ از دیگر عملیات‌های مشهور ثابتی علیه گروه‌های کمونیست مسلح ایرانی بود.  اما سیاه‌ترین لکه  کارنامه خونین او کشتن بیژن جزنی و ده نفر دیگر از چریک‌ها در تپه‌های اوین بود.

ساواک و بخصوص ثابتی از ترور عباسعلی  شهریاری اسب تروای مشهور ساواک در انهدام شبکه‌های حزب توده در دهه چهل، ‌خشمگین بودند. شهریاری در 19 اسفند 1353 ترور شد.  یک ماه بعد در فروردین 1354 به دستور ثابتی بیژن جزنی و هشت زندانی دیگر در یک صحنه سازی در تپه‌های اوین توسط چهار مامور ساواک با مسلسل ترور شدند. کشتن بیژن جزنی که از چهره‌های مورد نظر سازمان‌های عفو بین‌المللی در اروپا و بخصوص فرانسه بود در نهایت به ضرر وجهه بین‌المللی محمدرضا تمام شد.

اما حادثه مهم‌تر در انتهای همین سال 54 رخ داد. وقتی که محافظ همسر ثابتی در یک مجادله کلامی با یک شهروند دیگر بی‌محابا او را با گلوله‌های کلت کمری خود در همان مغازه می‌کشد. این اتفاق دیگر کاسه صبر دار و دسته فرح را سرریز کرد و جای پای ثابتی به شدت سست شد. برکناری تیمسار نصیری و به قدرت رسیدن جیمی کارتر دموکرات و مسیحی مسلک،کار را برای ثابتی سخت‌تر هم کرد. فضای سیاسی باز شد و ثابتی با شگفتی شاهد آزادی بسیاری از زندانیان مشهور سیاسی بود.

ثابتی اما دیگر بلیتش خریداری نداشت. او در طول دوره انقلاب مدام بر واکنش‌های قهری‌تر و خونین‌تر پافشاری می‌کرد اما محمدرضا که روحیه‌اش را از دست داده بود و تحت تاثیر فرح و یارانش بود توان این کار را نداشت. ثابتی در نهایت در آذر 1357 با اسم مستعار از ایران گریخت و طی 34 سال هیچکس خبری از این چهره مخوف ساواک نداشت. تا این که در سال 1391 خاطراتش در گفت‌و‌گو با عرفان قانعی با نام در دامگه حادثه منتشر شد.

با این حال هیچ عکسی از او در دست نبود. در سال 1401 از سایه بیرون آمد و عکس‌هایش منتشر شدند و در سال 1402 با شبکه منوتو مصاحبه بلندی انجام داد و در آن به برخی اتهامات پاسخ‌های نه چندان قانع کننده‌ای داد.

mosbatnews

مقالات مرتبط

دمیرتاش همچنان فکر و ذکر اردوغان!

مثبت نیوز – صلاح‌الدین دمیرتاش سال 2014 به جرم تحریک به شورش،…

۱۵ اسفند ۱۴۰۳

آرامش با مجید تخت‌روانچی

مثبت نیوز – تخت‌روانچی ۶۶ساله که برای اولین‌بار جهت تحصیل در رشته…

۱۴ اسفند ۱۴۰۳

علی باقری هم به مغرض بودن جلیلی پی برد

مثبت نیوز – امیرحسین ثابتی، نماینده تهران در مجلس و مشاور سعید…

۱۴ اسفند ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید