بعد از یک دوره نه چندان کوتاه که این پاساژهای عظیمالجثه یکی پس از دیگری در کلانشهرها افتتاح میشدند، حالا مالک سیتی سنتر اصفهان میگوید که دیگر این کار فایده ندارد. «یک زمانی من با ده هزار میلیارد تومان سیتی سنتر را ساختم. امروز این عدد شده 132 هزار میلیارد تومان».
او علت شکست مالسازی را اینطور توضیح میدهد: «حالا امروز اگر بخواهید مشابه آن را بسازید باید 80 هزار میلیارد تومان هزینه کنید. چون برند صرامی روی آن نیست، باید 50 هزار میلیارد تومان آن را بفروشید.» اینها ادعایی است که مسعود صرامی، مالک یکی از بزرگترین مرکزخریدهای کشور در ریتیل اواردز 2024 بیان کرده است.
آقای صرامی در دهمین مراسم تجلیل از برندهای صنعت خرده فروشی که هر سال توسط ماهنامه تجارت طلایی برگزار می شود بیان کرد که تا امروز 61 پروژه در اصفهان ساخته ولی حالا به بقیه توصیه میکند وارد لاین مالسازی نشوند.
او در واقع اینطور میگوید: «شاپینگ مال در ایران دیگه درآمد نداره. شاپینگ مال افه داره. به آدم ارزش میده. چرا امروزه ارزش پیدا کرده؟ به دلیل اینکه یکی گذشت کرده که مالش رو بگذاره تا دیگران هم از اون بهرهبرداری کنند و ارزش افزوده تولید شود».
طبق گزارش مرکز آمار فقط در سال 1392 در تهران 450 مرکز تجاری یا همان مال پایان کار گرفتهاند که عمده آن ها به صورت مجتمع تجاری چندمنظوره احداث شدهاند.
در سال 1392 قیمت ملک تجاری نسبت به سال 1390 میانگین 241 درصد رشد کرد در حالی که شاخص رشد در همین مدت برای املاک مسکونی 110 درصد بوده است. این درحالی است که هزینه ساخت مجتمع تجاری در همان موقع تقریبا 70 درصد بیشتر از مجتمع مسکونی بوده.
در نظر داشته باشید که رشد ارزش زمین بخش کوچکی از سود مال سازی برای سرمایهگذاران است و در اصل آن ها باید از درآمدهای جانبی یک مال سود ببرند.
اکنون فودکورت ها چراغ مراکز تجاری را روشن نگه داشته است.
این سازهها درست در تعارض با ارزشهای رادیکال طبقات سنتی قرار داشتند ولی سودآوری آن ها آن قدر بالا بود که حتی سرمایهگذاران نزدیک به حاکمیت هم حامی تکثیر آن شدند.
با اینکه ساختن پاساژهای بزرگ از یک زمانی به بعد صرفه اقتصادی نداشت اما مالها به رقابت با هم ادامه میدادند. برای همین هر از چند گاهی مجتمع تجاری جدیدی سربرمیآورد که میتوانست روی دست قبلی بلند شود و تمرکز جمعیت را به سمت خودش هدایت کند.
«اطلس مال» با زمینی بزرگتر، در موقعیت جغرافیایی خوب با تبلیغاتی گسترده میتوانست یک پروژه موفق باشد و همه مالهای اطراف خود را ببلعد.
اما چه اتفاقی افتاد؟! یک مجتمع دیگر در زمینی قناس ولی با طراحی عجیب غریبی معرفی میشود که گوی سبقت را میرباید. البته اوضاع همیشه هم برای آواسنتر باب میل نبوده.
آواسنتر تا سه سال اول نتوانست خیلی موفق ظاهر شود. یعنی این معماری عجیب تا دو سال کارایی را از کار انداخته بود و بیزینسی در آن پا نمیگرفت.
یا به زبان دیگر فرم، کارایی را خفه کرده بود طوری که مغازههایش به راحتی اجاره نمیرفت. فقط فودکورت بود که آواسنتر را سرپا نگه داشت و اجازه نداد این مال بمیرد. کم کم نام آواسنتر هم در مقیاس مالهای موفق برده شد.
مقایسه اطلس مال و آواسنتر به این شکل است که یکی از آن ها با بودجه کمتر، بهتر عمل کرده.
یک دلیل این موفقیت به تفاوت بیزینس خصوصی و دولتی برمیگردد. بیزینس خصوصی دقیقتر به هدفش میرسد. معمولا در بیزینسهای خصوصی مدیریت، گروه معماری، مالک و بهره بردار فهم نزدیکتری به یکدیگر دارند. همچنین در سازمان ها و ارگان های دولتی مدیران ثبات ندارند و به سرعت عوض میشوند.
فقط دولتی بودن به تنهایی نمیتواند تفاوت دو مال را توضیح دهد. چرا که پروژه موفق دیگری مانند مجتمع تجاری ارگ را داریم که باوجود مدیریت نیمه خصوصی موفق عمل کرده و علت پا گرفتن ارگ مستقل عمل کردن تصمیم گیرنده ها بوده است.