مثبت نیوز – در حراجی تهران ۲۵ اثر تاریخی از ۸۰۰ سال پیش یعنی سلجوقی، صفوی (۵۰۰ سال)، زندیه، قاجاریه (۲۰۰ سال) پیش به حراج گذاشته شد که از این میان ۱۷ اثر آن به فروش رفت.
بالاترین چکش را هم اثر پرتره «دختر نشسته» خورد که ۲۲ میلیارد و ۴۴۰ میلیون تومان به فروش رفت.
جنجال پرتره دختر نشسته به همین جا ختم نشد، در این میان برخی از فعالان نگارگری اعلام کردند، پرتره دختر نشسته متعلق به رضا عباسی نیست و جعلی است.
تاریخ اثر ۵ سال بعد از مرگ رضا عباسی است. همچنین امضای پای کار متفاوت با شیوه عباسی است. موضوع به همین جا ختم نشد. زمزمه از جعل آثار بیشتری که به حراج تهران رفته بودند، خبر میداد.
چهار اثر ارائه شده به حراج تهران جعلی ناشیانه از آثار دوره صفوی است که نتیجه این جعل شباهتی کمتر از ۲۰ درصد با کار رضا عباسی و نگارگریهای دوره صفوی و مکتب اصفهان دارد.
اسکلت کار همان است. معمولاً برای حاشیهسازی از کمنداندازی و کتابهای کهنه استفاده میکنند. به گفته شکاری، صورتسازی در این پرتره کمترین شباهت را به صورتسازیهای رضا عباسی دارد. رضا عباسی، معین مصور به عنوان یکی از شاگردان رضا عباسی، حاج یوسف و… یک امضای مشخص در کارهای خود دارند و کسانی که با نگارگری آشنا هستند بهخوبی اصل را از جعل تشخیص میدهند.
برخلاف آثار رضا عباسی، روی کلاه خز روی سر در پرتره دختر نشسته، نقش و نگار بسیاری دیده میشود. کسی که این اثر را کشیده خواسته تا حالت صفوی را حفظ کند، اما تا جایی که اطلاع داشته و هنرش اجازه داده است کار پیشرفته است. به اعتقاد او، این کار هیچ شباهتی به فضاسازی، منظرهسازی و تکنیک دوره مکتب اصفهان ندارد. شکاری میگوید: کار «پرتره زن جوان ایستاده» که به نام «محمد قاسم» نگارگر دوره صفوی ارائه شده از روی یک اثر در موزه آرمیتاژ کپی شده است.
نجف علی هرگز آثار را به اسم «نجف علی» یا «رقم کمترین نجف علی» امضا نمیکرد. بلکه او همیشه پای امضایش مینوشت: «یا شاه نجف». پسر نجف علی هم که مثل پدرش نگارگر بود چنین امضایی نداشت و آثار خود را با «احمد بن نجف علی» امضا میکرد.
نجف علی تابلویی به بزرگی آنچه در حراج ارائه شده است، نداشت. او بیشتر قلمدانهای کوچک و کارهای لاکی را نگارگری میکرد و هرگز کار رنگ روغن به این بزرگی را نمیزد.
قلم رضا عباسی، معین مصور و محمد یوسفی هرکدام امضا و شخصیت خاص خودش را دارد و هیچ کدام از کارهای ارائه شده با این هنرمند دوره صفوی و مکتب اصفهان نسبت و شباهتی ندارد.
۵ سال بعد از فوت رضا عباسی این اثر به کتابخانه سلطنتی رفته است و آنجا نوشته میشود که بعد از آن توسط ناصرالدین شاه به چه کسی بخشیده شده است. تمام اسنادش هم وجود دارد.
الاخره حراج تهران هرچقدر هم اطرافش شبهاتی مطرح شود، باز هم چرخه گردش مالی را رونقی بخشیده و کموبیش رزقی را بر سر سفره نقاشان و هنرمندان میبرد.
رضا عباسی؛ نقاش عصر صفوی و نماینده اصلی هنر اصفهان. هنوز وقتی در بازار اصفهان سراغ نقاشهای کهنهکار را میگیرید در پستوها و انباریها روی بوم و پارچه و چوب، از آثار رضا عباسی گرتهبرداری میشود. به تهران هم که بیایید، موزه رضا عباسی را حوالی سید خندان میتوانید پیدا کنید. جایی که چند نمونه از نگارگریها و خوشنویسیهای رضا عباسی و شاگردانش به نمایش عمومی درآمده و مخاطبان برای دیدن آن باید هزینه ورود به موزه را پرداخت کنند. اگر از تهران هم خارج شویم و به آمریکا برویم در مؤسسه هنر دیترویت میشود چند اثرش را دید. اصلاً چرا اینقدر دور برویم، در موزه کتابخانه فرانسه چند اثر دیگر از این هنرمند دیده میشود. یکی از آثار حاضر در آن موزه، تابلو پرتره دختر جوانی است که با انگشتانش میشمرد یا به قول فرانسویها Portrait d’une jeune fille assise comptant sur ses doigts، آنطور که حراجی تهران در سایت خود نوشته این تابلوی در فرانسه با اثر فروخته شده در حراجی تهران، پرتره یک نفر است. زنی که به نظر میرسد از خاندان اشرافی است و تابلوی پرتره او در حالت نشسته، تنها 22 میلیارد تومان به فروش میرسد. زنی که چهرهاش نه تنها در نگارخانههای ایران و فرانسه بلکه در مؤسسه هنر دیترویت هم دیده میشود.
تابلوی زنی که به آینه نگاه میکند، انگار نقش چهره همان زنی است که پرترهاش در موزه کتابخانه ملی فرانسه نگهداری میشود و در تهران پرتره دیگری از او به فروش میرسد اما یک ابهام بزرگ بین این سه اثر وجود دارد. پرتره «زنی که به آینه نگه میکند» در سال 1037 قمری به اتمام رسیده و تابلوی زنی که با انگشتانش میشمرد – بر اساس اطلاعاتی که کتابخانه ملی فرانسه داده- مربوط به حدود 1035 تا 1036 قمری است. آنطور که در اطلاعات موزه ملی فرانسه و همین طور چند منبع تاریخ هنر صفوی نوشته شده، مانند کتاب شیلا کنبی، The golden age of persian art (عصر طلایی هنر ایرانی) تاریخ وفات رضا عباسی را سال 1044 اعلام میکند و حتی در موزه فرانسه هم تاریخ درگذشت رضا عباسی سال 1635 میلادی برابر با همان 1044 هجری قمری اعلام شده. اما نکته عجیب این ماجرا کجاست؟ تابلویی که در حراج تهران فروخته شده رویش مرقوم شده «به اتمام رسید- سنه 1049» یعنی تابلو در 5 سال پس از مرگ رضا عباسی تمام شده! چطور ممکن است، یک نقاشی 5 سال پس از فوت یک نقاش کشیده شده و امضای رضا عباسی یعنی «رقم ذره بیمقدار کمینه رضاء عباسی» هم پای آنزده شده باشد؟
دستخط نوشته با دستخط رضا (عباسی) همخوانی ندارد. در کتیبه افزون بر زمان، مکان آفرینش ذکر شده است؛ آنچه در کتیبههای رضا بدعت محسوب میشود. رضا کتیبههای خود را با «هو» آغاز میکرد و با عدد «۵» به پایان میبرد. در این کتیبه «هو» دیده نمیشود و «۵» به جای آن نشسته است. رضا همواره رقم را، که عهدهدارِ ثبتنام هنرمند است، پس از کتیبه میآورد و هیچگاه این دو را تفکیک نمیکرد. ضمناً رقم او عبارت متشخص و متعینِ «رقم کمینه رضا عباسی» است، در یک سطر و به صورت پیوسته، بدون هیچ واژه افزوده یا کاستهای. رقم این اثر با شیوه رضا سازگار نیست: «ذره بیمقدار» به عبارت افزوده شده و واژه «رقم» از مابقی عبارت جدا افتاده است.
سال 56 که این موزه افتتاح شد، حجمی از هدایای سلطنتی و البته آثار رضا عباسی و هنر اصفهان را به این موزه فرستادند. پیش از این چندین اثر از هنر عصر صفوی و اصفهان به خارج از کشور –به شکل قاچاق و غیرقاچاق– رفته بود اما آنچه در این موزه گردآوری شد، نشان میداد قرار نیست دیگر چنین آثاری به خارج از کشور برود و به دست افراد ناشناس بیفتد. مدیریت موزه رضا عباسی را هم به آیدین آغداشلو دادند. پس از انقلاب موزه رضا عباسی حدود 20 سال تعطیل شد و در سال 1378 دوباره بازگشایی شد.
حدود 9 اثر بالای 100 سال در حراجی تهران به فروش گذاشته شدند (بدون در نظر گرفتن تذهیبها و قالیهای بالای 100 سال قدمت) که بخشی از آنها به عصر صفوی و برخی دیگر به دوران قاجار برمیگردد. در قیاس با حراجیهای قبلی، این حراجی بیشترین تعداد آثار بالای 100 سال قدمت را در خود جای داده که در نوع خود عجیب است. چطور شده که ناگهان حدود 9 اثر نقاشی بالای 100 سال و درمجموع بیش از 15 اثر بالای 100 سال به حراجی امسال آمدند و برخی از آنها قیمتهایی رویشان گذاشته شده که نسبت به آثار معاصر، قیمت پایینتری برایشان درج شده است.