مثبت نیوز – بررسی سیر طریق هنری چاوشی را بیخیال شویم و برگردیم به زمان خودمان. چاوشی در برابر حمله اسرائیل موضع میگیرد. درباره غزه هم. درباره ماجراهای 1401 و… هم.
آنچه در آثار هنری درباره جنگ اهمیت دارد، زاویه دید است. جولیا پطرس در لبنان سخنرانی شهید سیدحسن نصرالله را تبدیل به موسیقی کرد. او زاویه دیدش را جای یک رهبر و فرمانده جنگی گذاشت. محمد معتمدی درباره جنگ از نگاه یک رزمنده میخواند. حسامالدین سراج در قطعه «گلبرگ سرخ لالهها» از زاویه یک شهید میخواند اما چاوشی در این اثر از زاویه دید خودش میخواند؛ از زاویه نگاه یک هنرمند مانده در جنگ که با ملت سخن میگوید. درست مثل کاری که محمود درویش و دیگر شاعران فلسطینی، لبنانی و آمریکای جنوبی کردند. اینکه خواننده و شاعر در کنار ملتشان قرار بگیرند و برایشان از نگاهی که در نسبت با جنگ دارند بگویند و اتفاقاً از راهکار و علاج سخن بگویند، تقریباً در هیچ کدام از آثار موسیقایی 20 سال اخیر ایران اتفاق نیفتاده، حتی نمونههایی از این موسیقی که در اوایل انقلاب تولید میشد بیشتر در قالب سرود بود و نه پاپ، به طور مثال آهنگ «برپاخیز» را نگاه کنید که بر گرفته از یک اثر شلیایی است.
جنگها همگی در ابتدا حماسه هستند و بعد تبدیل به تراژدی میشوند؛ اما وقتی به صفحات تاریخ میچسبند بعد از مدتی رنگ و روحشان را میبازند. در اینجاست که هنر کار خودش را میکند و روح زمانه جنگ را زنده میکنند و اینجاست که تراژدی و حماسه باز هم زنده میشود.
اما کنار هم قرار گرفتن نتها و کلمات، تنها یک موسیقی خلق نکرده؛ بلکه مانیفست یا بیانیهای است جسورانه، از زخمهایی که به تن ایران خورده و او را نه ضعیف که قویتر و همدلتر از قبل کرده است. «علاج» محسن چاوشی، اندوه و خشم جمعی این روزها را تبدیل به موسیقی کرده و آنها را فریاد میزند.
در روزگاری که موسیقی پاپ فارسی بیش از هر زمان دیگری به حاشیههای تکراری و مضامین عاشقانه مصرفی دل بسته، محسن چاوشی با انتشار قطعه تازهاش، «علاج»، یکبار دیگر نشان داد که میتوان از بستر موسیقی، صدای تاریخ شد.