تحقیر ملی شهرام ناظری

مثبت نیوز – «شهرام ناظری» آوازخوان موسیقی ملی ایران پس از مدت‌ها در صدر توجه رسانه‌ها قرار گرفت. اما این‌بار خبری از اجرای صحنه‌ای موسیقی یا انتشار آلبومی تازه از وی نبود. ناظری با حضور در دانشگاه سلجوق ترکیه عنوان کرد که ما در مقام شهروندان ایرانی باید از این کشور، مسئولان و مردمش به‌خاطر حفظ و ترویج مکتب مولانا تشکر کنیم؛ اگر این میراث در ایران بود در سایه بی‌توجهی مسئولان به محاق می‌رفت.

 

می‌توان صدای شهرام ناظری، هنرش و تلاش او برای حفظ موسیقی سنتی را ارج نهاد و کارنامه‌اش را مورد ستایش قرار داد، اما اطلاعات استاد در مورد جایگاه مولانا در ایران کامل نیست و همین نکته قضاوت وی از شرایط را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از طرفی ستایش مبالغه‌آمیز آقای ناظری از ملت و دولت ترکیه نسبت چندانی با رفتار این کشور با مشاهیر و چهره‌های تاثیرگذارش در حیات اجتماعی همسایه غربی ندارد.

ناظری که هر سال در سالروز درگذشت جلال‌الدین بلخی ملقب به مولانا به ترکیه می‌رود در گفت‌و‌گویی در دانشگاه سلجوق قونیه با انتقاد از مسئولان ایران به‌دلیل بی‌توجهی به شخصیت‌های فرهنگی و عرفانی گفت: «مسئولین و دولتمردان ما به عرفا خیلی علاقه‌مندان نبوده‌اند. هیچگاه هیچ‌کدام‌شان نخواستند که بیایند و مولانا را ببینند. یا در همین ایران شاید برخی از بزرگ‌ترین عرفای جهان مثل بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و عطار نیشابوری خوابیده‌اند اما هیچ‌کس تا حالا هیچ علاقه‌ای به آنها نشان نداده است».

او در ادامه با اشاره به علاقه‌ مردم ترکیه به مولانا و گرامیداشت مقام این شاعر و عارف در این کشور، افزود: «خوشبختانه به‌نظر من، ما باید از ترک‌ها و دولت ترکیه و مردم ترکیه تشکر کنیم که مولانا را در دل خودشان پرورش داده‌اند و مکتب مولانا را حداقل زنده نگه داشته‌اند. اگر مولانا ایران بود، مطمئن باشید این‌ هم از بین رفته بود».

در نهایت، نقد اصلی متوجه این نوع نگاه است. نگاهی که فرهنگ را به ویترین دولتی تقلیل می‌دهد و فراموش می‌کند مولانا نه «متعلق» به ایران امروز است و نه «ملک» ترکیه مدرن؛ او محصول یک سنت تمدنی فراملی است که زبانش فارسی است و ریشه‌هایش در جای‌جای ایران از خراسان تا بلخ و قونیه به‌هم تنیده‌اند. دفاع از این حقیقت، نه انکار نقش ترکیه است و نه ناسیونالیسم سطحی؛ بلکه مقاومت در برابر ساده‌سازی خطرناکی است که حتی از زبان هنرمندی بزرگ، می‌تواند به تحریف حافظه تاریخی منجر شود.

آنچه از مولانا در قونیه وجود دارد، امروز یک جنبه مهم توریستی و اقتصادی برای دولت ترکیه و این شهر به‌شمار می‌رود. از این نظر آیا کاری از دست ایران برمی‌آمد؟ جلال‌الدین محمد بلخی، چه بخواهیم چه نخواهیم در کشوری دیگر درگذشته و حالا حتی علاقه‌مندان ایرانی او نیز برای دیدار مقبره و یادگاران او به آنجا می‌روند. تا اینجای ماجرا ایران نمی‌تواند نقشی داشته باشد اما اینکه اندیشه‌های مولوی چقدر در فرهنگ و جامعه ایرانی وجود دارد، قابل بحث است. واقعیت ماجرا این است که در میان نسل‌های پیش از عصر تلفن هوشمند، کمتر کسی است که حکایت یا شعری از مولانا نشنیده باشد. مثنوی معنوی بی‌تردید یکی از مهم‌ترین و آموزنده‌ترین آثار ادبی فارسی است که در فرهنگ و سنت‌های ایران کاملاً ریشه دارد. می‌توان هنوز هم پیرمرد و پیرزنانی را پیدا کرد که حکایتی یا بیتی از این شاعر و عارف بزرگ را حفظ باشند. اما شاید بتوان گفت که بخش عمده شناخت نسل‌های جدیدتر جامعه ایران از جلال‌الدین محمد بلخی به مجموعه‌ای از محتواهای درست و نادرست اینترنتی و یا برخی آثار پرفروش ادبی محدود می‌شود. شاید در این رابطه بتوان حرف‌های ناظری را قابل ‌تأمل دانست که با وجود ایرانی بودن مولوی اما مطرح‌ترین و پرفروش‌ترین آثار ادبی مربوط به او در سال‌های اخیر توسط نویسنده‌های غیرایرانی نوشته شده است.

مقالات مرتبط

زمستان گرم شبکه نمایش خانگی

مثبت نیوز – پلتفرم‌ها در چند هفته‌ گذشته تنها یک‌پنجم تولیداتشان را…

7 دی 1404

مهران مدیری از صفر تا صد

مثبت نیوز – وقتی دوربین ژانت، دختر دانشجوی عکاسی را موقع عکس…

2 دی 1404

کلوزفرند ژوله با حمایت دیجی کالا از بازار

مثبت نیوز – بازار در راستای توسعه بخش محتوای ویدیویی خود، حق…

26 آذر 1404

دیدگاهتان را بنویسید