مثبت نیوز – تاسیان با آبنباتهای رنگی طراحی صحنه و لباس و گریمهای عروسکی پر شده و یک آرمانشهر سرمایهدارانه را شکل داده و در برابر این تصویر دخترانه یک عده افراطی و سنتی هستند که میخواهند این تاسیان را بشکنند.
تینا پاکروان، برخلاف بسیاری از کارگردانهای زن، سینما را نه از بازیگری یا دستیاری، که از سطرهای مطبوعات آغاز کرد. او نوشتن را خوب بلد است؛ از هجده سالگی در مجله گزارش فیلم شروع به فعالیت کرد و با حضور در مجلاتی مانند ابرار سینمایی، صدا، دوربین، حرکت و هفته نامه سینمایی فکور به کار در مطبوعات سینمایی ادامه داد. او سپس به آمریکا رفت و در دانشگاه یو سی ال ای سینما خواند و بعد از بازگشت به فعالیت در پشت صحنه سینمای ایران مشغول شد. پاکروان سابقه بازیگری هم دارد و در چند فیلم و سریال از جمله سالهای مشروطه و خانه کاغذی بازی کرده است.
او تا به امروز سه فیلم سینمایی و دو سریال را کارگردانی کرده، فیلمها و سریالهایی که در ظاهر شباهت زیادی به هم ندارند، اما میتوان ردپای علایق پاکروان را در آنها مشاهده کرد، از نیمهشب اتفاق افتاد گرفته تا لسآنجلس تهران و خاتون، همیشه ردی از یک عشق نامتعارف، ملتهب و متضاد دیده میشود. تاسیان، اما نقطه اوج این مسیر است؛ روایت داستانهای رمانتیک پاکروان در تاسیان شکل و فرم درستی به خود گرفته و این سریال را تبدیل به مهمترین اثر این فیلمساز زن سینمای ایران کرده است.
جمشید نجات که کارگردان او را بر بستر شخصیتهایی مثل محمدتقی برخوردار یا برادران خیامی و حبیب القانیان طراحی کرده است: بورژواهایی ملیگرا که قربانی هیجان انقلابی شدند.
نجات یک کارآفرین وطن پرست است که با تاسیس کارخانه و سرمایه گذاری در پروژههای اقتصادی قصد دارد به توسعه و آبادانی ایران کمک کند. فعال اقتصادی خودساختهای که کار خود را از پایینترین سطوح آغاز کرده و به موفقیتهای بزرگی دست یافته است. نمونههای تاریخی نجات، صنایع مدرن از جمله پروفیل سازی، صنعت خودرو و صنعت لوازم خانگی را وارد ایران کردند، برای کارگر ایرانی شغل ساختند و به انباشت و تولید ثروت در ایران کمک کردند. این سرمایه داران ملی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بی مهری انقلابیون قرار گرفتند. انقلابیونی که تحت تاثیر افکار چپ تصمیم گرفتند تمام اموال این سرمایه داران را مصادره و به اصطلاح ملی کنند. تصمیمی که در نهایت باعث از بین رفتن بسیاری از صنایع شد و اقتصاد ایران را دچار مشکلات فراوانی کرد.
جمشید نجات سریال تاسیان دقیقاً به همان سرنوشت این سرمایه داران ایرانی دچار شد. در پایان سریال او همه چیز خود را از دست میدهد و حتی دخترش را؛ تا جمشید نجات ناکامترین شخصیت این سریال باشد.
سرنوشت جمشید نجات سرنوشت بورژوآزی ملی ایران است که کوشید ایران را در مدار و مسیر توسعه قرار دهد، اما بدترین برخوردها با او شد و نتیجه این برخوردهای غلط هم وضعیت کنونی اقتصاد ایران است که به هیچ وجه جای دفاع ندارد.