مؤسسه هنری- رسانهای اوج، شروع کار خود را در سال ۱۳۹۰ با دریافت ۵۰۰ میلیون تومان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کلید زد و رفتهرفته بر حجم فعالیتهایش در زمینه طراحی پوستر اضافه کرد.
مؤسسه اوج اولین گام در معرفی خود به طیف قابلتوجهی از مردم را با طراحی و اجرای بیلبورد «صداقت آمریکایی» در سطح شهر محکم برداشت و سپس در راستای تولید فیلم سینمایی قدم در مسیر صنعت نیمبند و نحیف سینمای ایران گذاشت. «چ» ابراهیم حاتمیکیا نقطه شروع این جریان پرماجرا بود که علیرغم حسن شهرت نام فیلمساز و سوژه دکتر مصطفی چمران آنطور که انتظار میرفت با استقبال تماشاگران مواجه نشد، اما این اتفاقی نبود که مدیران مؤسسه اوج و در رأس آنها، احسان محمدحسنی را سرخورده کند، زیرا همهچیز داشت براساس یکسری طراحی و مطالعه دقیق پیش میرفت.
مؤسسه اوج در سال 1399 هجده میلیارد تومان از نهادهای رسمی کمک گرفت ولی جزء معدود تشکیلات فرهنگی در کشور بود که توانست با فروش داخلی و خارجی آثارش 90 میلیارد تومان درآمد کسب کند. آنها با فروش سریال «آقازاده» به پلتفرم فیلیمو و همچنین به دست آوردن مبلغی بالغ بر 170 هزار دلار از فروش فیلم سینمایی «به وقت شام» به کره جنوبی و تایوان نشان دادند که راه پول درآوردن را هم بهخوبی بلدند و میتوانند در این زمینه با فعال کردن آتشفشان ذوق خود حسابی گرد و خاک به پا کنند و حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند. سریال «آقازاده» با بیش از یک میلیارد و 216 میلیون دقیقه تماشا صاحب جایگاه پرمخاطبترین مجموعه تلویزیونی فیلیمو در سال 1399 شد و سری پنجم سریال پایتخت بهعنوان یکی از محصولات مهم «اوج» هم براساس گزارش مرکز تحقیقات رسانه ملی با 81.3 درصد در صدر آثار پربیننده سال 1397 تلویزیون قرار گرفت. تمام این اتفاقات بیانگر این نکته است که اوج نگاه ویژهای به تولید آثار سرگرمکننده دارد و این مسأله در تضاد با موازین و چهارچوبهای هنر انقلاب نیست. توان ساخت و ارائه محتوا در اوج، تنها به مرزهای جغرافیایی کشورمان خلاصه نمیشود و طراحی، اجرا و تولید انیمیشن «پسر دلفینی» بهعنوان پدیده اکران بینالمللی سینمای ایران تماماً در اوج به سامان رسید. این اثر در 2700 سالن سینمای کشور روسیه به روی پرده رفت و با فروش 50 میلیاردتومانی پدیده اکران بینالمللی سینمای ایران لقب گرفت. البته اکران این فیلم تنها به کشورهای شرقی خلاصه نشد و پسردلفینی تحت نظارت پخشکننده معتبر Lionsgate در آمریکا هم به نمایش درآمد. این فرایندی است که تحت مدیریت سرپرست جدید سازمان اوج هم باید ادامه پیدا کند و هیچ اتفاقی مانع از انجام آن نشود.
لیلی عاج، علی ثقفی، سیاوش سرمدی، حسین دارابی، حسین صفارزادگان و میثم حسینی تنها بخشی از هنرمندانی هستند که بهواسطه مؤسسه اوج و مدیریت آن توانستند به جریان اصلی سینمای ایران ورود پیدا کنند.
اوج از قالب سیاستزدگی و محافظهکاری بیرون آمد و توانست فرزند زمان خود باشد. تا جایی که از نقاشی میدان ولیعصر(عج) تا «به افق فلسطین اول» تبدیل به رسانههایی متفاوت و بالغ شدند که البته برنامه اول در معبر سیاستزدگی دوام نیاورد؛ اما تبدیل به خاطره شد.
مسیری که اوج متقدم پیمود، مسیری سخت و پرچالش بود؛ چراکه ساختن مثل «بادیگارد» و «ایستاده در غبار» علاوه بر رسیدن به اهمیت فرم نیازمند جسارتی بود که کمیاب مینمود. وارد شدن به چنین ساحتی که تاریخ و سیاست را با قواعد فرم و هنر سازگار و اثر را با سوالهای جدی همراه کند کار آسانی نبود؛ کاری که موازی با اوج در سهگانه «سیانور»، «ماجرای نیمروز» و «رد خون» هم انجام شده بود و پیشتر سردمداری چون حاتمیکیا داشت و نسل جدیدی از آثار انقلابی با شمایل جدید به میدان آمده بودند.