مثبت نیوز – آنچه در سینمای ایران و بهخصوص دفاع مقدس در حال وقوع است، آنچنان که برخی از مسئولان میگویند خوب و مطلوب نیست.
حجم آثار نوشتاری و تصویری و بنیادها و سازمانهایی که در حوزه دفاع مقدس کار میکنند کم نیستند، اما مجموعه این اتفاقات هنوز هم نتوانسته سینمای دفاع مقدس را به سطح مطلوب برساند. اگر نگاهی به فضای سینما و هنر و رسانه کشور بیندازیم حتی در دیدگاه منتقدان و تماشاگران هم مسئله قصه به چشم میخورد. فیلمنامهها و ضعف در قصهپردازیها به حدی چشمگیر میشود که حتی در جشنوارههای 10سال اخیر نقل دهان منتقدان شده است.
دسته دختران
دسته دختران باوجود اینکه سه نویسنده داشت اما اقتباسی از یک رمان با چند داستان مختلف هم بود. اما اینها برای آنکه ضعف فیلمنامه را محو کرده و سرعت فیلم را از کندی نجات دهد، کافی نبود. در فیلم سینمایی دسته دختران، قصه و روایت فدای اهمیت زیاد به تکنیک شده است. تا حدی که آنقدر شلیک و جنازه نشان داده میشود که حوصله بیننده را سر میبرد. البته باتمام این نقدها، جلوههای بصری فیلم برنده اعلام شد. علاوهبراین، فیلم دارای عمق نیست. تنوع شخصیتها باعث میشود تا قصهها ناقص روایت شود و در سطح بمانند. دسته دختران میتوانست زنان قهرمانی را در سینمای ایران به وجود بیاورد و شخصیتهای ماندگاری خلق کند اما به خاطر اشتباهاتی که داشت مانع از رخ دادن چنین اتفاقی شد. امروزیکردن بیدلیل شخصیتها، دیالوگها و فاصلهگرفتن از ذات مستندگونه این سبک از فیلمها، نتوانسته به غنای تصویری و روایی فیلم کمک کند.
دست ناپیدا
بااینکه ساخت این فیلم، اولین تجربه انسیه شاهحسینی نبود، اما آنقدر در بدیهیات ضعیف ظاهر شده بود که هیچ جای دفاع از این اثر نمانده بود. برای مثال در برخی سکانسها با تصاویری مواجه میشویم که برای فردی که نامش کارگردان است، بسیار بعید بهنظر میرسد یا دیالوگهایی میشنویم که خندهدار است. همچنین حضور خردهداستانها در کنار سوژه اصلی، باعث شده تا با ملغمهای مواجه باشیم. با این حال، دست ناپیدا در جشنواره چهلودوم فیلم فجر، برنده سیمرغ جلوههای ویژه شد. بها دادن به تولیداتی که شأن جشنواره و هیئت انتخاب و داوران را زیر سوال میبرد، موضوعی است که هنوز جای تعجب دارد!
شب بخیر فرمانده
سطحینگری از مشکلات اساسی شب بخیر فرمانده است. فیلم در بخشهایی از داستان به سنتهای قومی و مسائل فرهنگی باز میگردد و تلاش میکند شخصیت اصلی را درگیر این مسائل کند. با این حال، در این بخش، فیلم به شکلی غیرایجابی و سطحی به موضوعات پرداخته و نتواسته بهطور عمیقتر با آنها ارتباط برقرار کند. نقدی که به این بخش وارد است این است که داستان به دلیل ضعف دراماتیک در این قسمت، نتواسته آنطور که باید به گرهگشایی بپردازد و تنها با استفاده از تمهیدات روایی برای پوشش دادن این بخشها، داستان را پیش برده است. درمجموع، شب بخیر فرمانده فیلمی است که با وجود برخورداری از پتانسیلهای داستانی، نتواسته در تصویر هم خوب ایفای نقش کند و درنهایت در ارائه نگاه متفاوت و جدید نسبت به دفاع مقدس، موفق نبوده است.
زیباتر از زندگی
کتاب «حماسه هویزه» اثر نصرتالله محمودزاده به بخشی از زندگی شهید علمالهدی میپردازد وکارگردان میتوانست با نگاهی به این اثر دقیقتر به زندگی این شهید بپردازد. علمالهدی در این فیلم امتداد و شخصیتی ندارد؛ فعالیتهای فکری، مبارزات قبل از انقلاب، زندان و شکنجههای ساواک، مسائل زمان جنگ و غیره در این فیلم به خوبی نمایش داده نشده است. در این فیلم شهری به نام هویزه وجود ندارد! اگر اطلاعات راجع به شخصیت این شهید در همین مقدار است باید در کنار آن داستان به گونهای پرداخته و حواشی در آن شاخ و برگ داده میشد که فیلم جالبی از کار در بیاید.
نکته مهم اینجاست که برخی معتقدند همین که فیلمهایی در حوزه دفاع مقدس ساخته میشود کافی است، حتی اگر فرم و روایت درستی ندارد. اگر یک فیلم جنگی به این صورت ساخته شود، ولو اینکه در گفتمان انقلاب اسلامی تعریف شود، به همان اندازه میتواند ضربهزننده باشد.
مجروح جنگی
داستان مجروح جنگی از این قرار است که در جریان حمله عراق به ایران، یکی از روستاهای کردنشین شناسایی و قرار میشود یک گروه از نیروهای عراقی به روستای مزبور حمله کند. آنها قصد دارند با زدن زاغههای مهمات، سکوی موشکی خودشان را به آن منطقه برای حمله به شهرهای غرب ایران منتقل کنند. سیدقاسم خرم دره همراه تعدادی از بسیجیهای رزمنده برای شناسایی و نجات روستاییان، عازم آن منطقه میشود ولی عملیاتشان توسط نیروهای ضدانقلاب لو میرود و محاصره میشوند. از طرفی، در مقر فرماندهی ایران، تصمیم گرفته میشود با توجه به دشواری راه آن توسط نیروهای متخصص، از سبحان که از دوستان خرمدره بوده و از افراد متخصص نیز هست، دعوت به همکاری شود. سبحان نیز با انتخاب همراهان خود ـمرتضی، جواد، جمال، حسین و رسول برای رهایی خرمدره و اهالی روستا عازم آن مناطق میشوند. در نبرد سختی بین نیروهای عراقی، به رغم شهادت تعدادی از رزمندگان از جمله سیدقاسم خرم دره، روستاییان از چنگ دشمن رهایی مییابند.
گلوگاه شیطان
تأکید بر عنصر جذابیت یکی از نکات مهم در فیلمهای دفاع مقدسی است که برخی از کارگردانهای این حوزه از آن غافلند. اگر صرفا و بدون درنظرگرفتن حقایق جنگ به کار گرفته شود، نتیجهاش میشود همان سینمای تجاری که حدود 20سال پیش رواج داشت و اگر صرفا حقایق و ارزشها مدنظر قرار بگیرند، نتیجهاش میشود گلوگاه شیطان که برای مردم عادی جذابیتی ندارد. اما چرا؟
وقایع و حقایق جنگ نکاتیاند که با تحقیق میتوان به آن نزدیک شد؛ و نه اینکه رسید، چون اساسا بحث حضور در جنگ و تجربه خط مقدم، چیزی است که با هزاران تحقیق و پژوهش نمیتوان به آن رسید. به همین دلیل هنوز هم کل سینمای دفاعمقدس را نمیتوان همپای مستندهایی مانند «روایت فتح» گرفت که در دل حادثه و واقعه، روایتگری میکردند. بحث جذابیت اما بر خلاف پژوهش، ربط زیادی به واقعگرایی و مستندنمایی ندارد. این بخش شامل مواردی میشود که به تخصص عوامل فیلم برمیگردد. داشتن قصهای خوب که حرف تازهای برای گفتن داشته باشد، اصل اولیه است. متأسفانه در سالهای اخیر قصههای جنگی انتخابشده توسط فیلمسازان، مایه لازم را برای تبدیلشدن به یک فیلم ماندگار نداشتهاند و تکرار فیلمهای قبلی بودهاند. در این خصوص گلوگاه شیطان، گام اول را به درستی برمیدارد. یعنی بهمنی به سراغ قصهای رفته که کمتر کسی در سینمای جنگ بدان پرداخته است. اما لطمه بزرگ را از جایی میخورد که اولا امکانات کافی و تکنسینهای وارد را برای نمایش درست صحنههای اکشن نداشته و ثانیا همین قصه تازه و خوب را با پرداختی سطحی و کلیشهای ضایع کرده است.
مستطیل قرمز
یکی از مهمترین نقدهایی که به این فیلم وارد شده، مربوط به پرداخت سطحی به مسائل روانی شخصیتهای اصلی بهویژه شخصیت جانباز (کریم) است. فیلم به مشکلات روحی و روانی جانبازان پرداخته، اما برخی منتقدان معتقدند این مسائل بهطور عمیقتری بررسی نشدهاند و تنها به نمایش دادن برخی واکنشها و رفتارهای او اکتفا شده است. این کمعمقی در پرداخت به جنبههای روانی و ذهنی شخصیتها باعث میشود مخاطب نتواند بهطور کامل با درگیریهای درونی شخصیتها همذاتپنداری کند.
در نهایت «مستطیل قرمز» تلهفیلمی است که با هدف پرداخت به موضوعات مربوط به جنگ و بازگشت رزمندگان به جامعه پس از جنگ ساخته شده است. با وجود تلاشهای فیلمساز برای نمایش درگیریهای درونی و مشکلات فردی و اجتماعی شخصیتها، میتوان نقدهای زیادی ازجمله پرداخت سطحی به مشکلات روانی شخصیتها، تکراری بودن موضوع جنگ، عدم نوآوری در روایت و ضعف در نمایش روابط انسانی اشاره کرد.
2888
این فیلم با محور قرار دادن موضوعی مهم و ارزشمند بزرگترین خیانت را به معنا کرده، چون با پرداخت بسیار بد و نامأنوس خود، باعث شده مخاطب از اثر فراری شود. فیلم درباره رشادت خلبانان هشت سال دفاع مقدس است اما افسوس این معنا به هیچ وجه خوب از کار در نیامده است.
منتقدان و مخاطبان، «2888» را شبیه هیچیک از فیلمهای جنگی حاضر در جشنواره و البته ساختههای جنگی سینمای ایران تا امروز ندانستهاند. دریچه نگاه کیوان علیمحمدی به جنگ این بار از داخل کابین خلبانها و سیستمهای سایت راداری پدافند ارتش است. دوربین او برخی اوقات داخل کابین خلبان و برخی اوقات میان کادریهای داخل سوباشی بود. البته خانوادههای این رزمندگان از نظر فیلمساز غافل نمانده بودند.
۲۸۸۸ عملیاتهای پدافند هوایی را از نگاه ارتشیهای داخل سایت راداری روایت میکند. هرچند برخی اوقات صحنههایی از فضای عملیاتی نشان داده میشود، اما حقیقت اتفاقات در سایت بیان میشود. صدای خلبانان که مشغول مکالمه با شخصیتهایی مانند بیژن و محمودند، روایت فیلمساز را کامل میکند. گذر زمان در فیلم با نمادهایی مانند تغییر درجه کادریهای ارتش به مخاطب نشان داده میشود و تنها تاریخ مندرج در فیلم، هدف قرار گرفتن سایت سوباشی است.
خلاقیت علیمحمدی درنهایت نتوانست آنچنان که باید فیلم را در اکران نجات دهد و 2888 در اکران هم عملکرد موفقی نداشت و در لیست آثار کماستقبال جشنواره فجر در اکران قرار گرفت و فروشش به یکمیلیارد تومان هم نرسید.